:يكي از آثار اعضا
*
**
***
"""لبهايم را تا روز مبادا بسته ام
كه مبادا
زير آسمان من هم بلند شود
تكه ابري كه
جاي خالي چشم هاي توست
حالا تنهاي ام را با يك وجب خاك
تقسيم
بيا
كنار جدول همين خيابان
ضرب كن مرا توي چشمهايت
به طرح قديم
حتي اگر سراب هم ببارد
دلتگي را نمي شود توي باغچه كاشت
نگاه كن به ته مانده ي
روزي كه توي دستانت
كاغذهاي باطله
كه انشا نمي شوند
...
نامه را از هر طرف كه بنويسي
صدا ندارد!"""
*
***
*
راحیل حسینی – دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی بابل
(مهمان انجمن)
من مي خوام يه ليست از لينك بلاگهاي ادبي تو بلاگمون بزارم و خيلي مشتاقم گزينه هايي كه مي تونه تو اين راه كمكم كنه رو بشنوم. پيشاپيش ممنون.
پاسخحذفاول برای شعر راحیل باید بگم نشنیده بودمش راحیل. جدید بود برام.
پاسخحذفزیر آسمان هم بلند شدن لذتی دارد راحیل، نه؟
و حالا لینک وبلاگهای ادبی:
پاسخحذفاول از دوستای مهمون شروع کنیم خوبه؟
مثل http://tapanjere.blogfa.com/ ایمان بیاوریم به آغاز فصل درد " آقای محمدی"
و یا http://www.parastarr.blogfa.com/
رستاخیز راحیل
و شعر و ادب جواد وزیرپناه http://www.khak7.blogfa.com/
اصلا" فکر نمی کردمـ تو اوّلین تجربه های انجمن نوردی بابلمـ راحیل ُ ببینمـ که فقط نتی می شناختمش و چقدر خوب تر از تصوّراتمـ بود ...
پاسخحذف"دل تنگی رو توی باغچه کاشتن " تکراری بود و می دونممـ که خیلی دوره از شعرهای الانش ...
1.سلام
پاسخحذف2.ممنون که شعرمو اینجا میبینم
3.آره سمیه خیلی کیف داره وقتی زیر آسمون آدم بلند میشه اونم از نوع جای خالی چشم ها ی تو
4.رقیه ی عزیز خوشحالم که توی تنهایی شعرهای شهر بابل با دوست خوبی مثل تو آشنا شدم..بودن و خوندن و گفتن شعرهایی که مجالی ندارن با شماها لذت بخش!