۲۰ تیر ۱۳۸۸

چرا؟

ده دقيقه قبل از اين كه اين پست رو بزارم در اين هفته آمار بازديد بلاگ رو از گوگل آنالايتيكز براي آخرين بار ديدم. يه جاي كار مي لنگه. وقتي اونو با آمار تعداد كامنت هاي ماه اخير (4 هفته و 3 روز گذشته) مقايسه مي كنم... به طرز ناجوانمردانه اي نسبت آمار بازديد سايت بيش از 30 برابر كامنت هاييه كه گذاشته شده (با وجود اين كه امكان كامنت گذاشتن تو بلاگمون وجود داره!). مي شه يكي منو توجيه كنه كه چرا؟ من واقعا نمي دونم!

نكته دومي كه به ذهنم ميرسه اين كامنته كه:

"

من مي خوام يه ليست از لينك بلاگهاي ادبي تو بلاگمون بزارم و خيلي مشتاقم گزينه هايي كه مي تونه تو اين راه كمكم كنه رو بشنوم. پيشاپيش ممنون.

"

بيشتر معرفي و بازديد يك بلاگ از لينك شدن تو بلاگ هاي ديگه است ولي طبق آمار ... انتخاب بلاگ هاي ادبي واقعا براي من سخته و به همبن خاطر اون كامنت رو دادم ، وگرنه كپي كردن لينك هاي لينك ليست بلاگ اعضا برام كاري نداشت ...

به هر حال فايل ريپورت فعاليت ماه اخير رو هم آپلود مي كنم تا خودتون قضاوت كنيد.

لطفا در بهبود و رفع مشكلات بلاگ كمكم كنيد. منتظر انتقادات و پيشنهاداتتون هستم. (به هر حال بيش از هر كسي اين بلاگ متعلق به اعضاي انجمن و خوانندگانشه. كمي دل بسوزونيد و از خاكسترش دل جديدي به بلاگ ببنديد و ...)

*

*

لينك ريپورت:

http://rapidshare.com/files/254310376/report1.pdf.html

(يكي از نكات جالب اين ريپورت اينه كه قسمتي از آمار بازديد رو از قاره آمريكا و كشورهاي همجوار نشون ميده!)

يكي از آثار اعضا:

*

**

*

مثل آبشاری بودم که می رفتم و می رفتم و می رفتم و از بلندی به پایین و بعد زندگی ام را ادامه دادم در رود...

رود رفت و رفت و رفت و رفت ...

ودر راه سنگ هایی که با آن برخورد کردم...دردم گرفت ولی باز هم رفتم ؛ گاهی به سنگی بزرگ برخورد می کردم که هم درد داشت و هم مرا به دو نیم تقسیم می کرد ولی باز هم نیمه هایم به من تبدیل می شدند و ادامه می دادم ...

روزی ابری دیدم که باران تشنگی می ریخت از او .همچنان که نگاهش می کردم خیلی دوست داشتم باران او بر سرمن هم بریزد...او خیلی زیبا بود...

از دور نگاهش می کردم.

گذشت و گذشت و گذشت ...دعا می کردم...

روزی توانستم...توانستم با او صحبت کنم...

گفتم : ای ابر...من تو را دوست دارم.می خواهم با تو باشم...برایم بباری...

گفت : من یک ابر کوچکم... وتو رودی هستی که می روی و می روی و آخر به دریا می ریزی و بزرگ می شوی ...

باران من دردی از تو دوا نمی کند ...

گفتم : می خواهم در مسیری که می روم تو بر سرم بباری ...

گفت : باران من محدود است ... مرا ببخش ...

گفتم : گاهی دردهایی است که ابرهای بزرگ نمی توانند کمکی بکنند ... هرگز نمی توانند ...ولی یک ابر کوچک می تواند...

گفتم قلب من فقط با تو باران تو ...

آرام دور شد و رفت تا باز هم ببارد و من روز به روز خشک تر شدم...

از دور می بینم ...

*

**

***

سحر خانکی

کارشناسی ناپیوسته کامپیوتر ترم 2

۵ نظر:

  1. سلام.
    اولاً که نظر گذاشتن واسه یه وبلاگ با پست های طولانی زیاد مهم نیست.
    دوم این که، گاهی وقت ها از راه های دیگه ای غیر از باز کردن وبلاگ خوانده می شی. مثل من که از توی گوگل ریدر دنبال می کنم و خیلی ها از فرند فید و خیلی ها از فیدخوان های دیگه. کلاً دنبال نظر بودن خوب نیست. دوستان و دور و اطرافیان نظر می ذارند و کسایی که از وبلاگ خوششون بیاد!
    موفق باشی.

    پاسخحذف
  2. ولي به نظرم با توجه به اين كه بلاگ در اصل براي نقد و بررسي بوجود اومده و ذات انجمن ها در بحث و تبادل نظره بايد كمي بيشتر كامنت داشته باشه!
    (كليدواژه هاي اين كامنت: -نظر، پست طولاني!)

    پاسخحذف
  3. بازدید کننده ها رو این روزا با وجود گوگل ریدر و فرندزفید و امثاشون نمی شه با شیوه های گذشته تحلیل کرد.
    ضمن اینکه برخوردمـ به بچّه های دانشگاه که اومدن و خوندن و موفّق به کامنت گذاشتن نشدن و معتقدن blogspot محیط پیچیده ای داره !(شاید لازمه یه دوره آموزش کامنت گذاری همـ برگزار بشه!)

    و آخر اینکه پیشنهاد قبلی مـ ُ مجدّدا" تکرار می کنمـ اگرچه به نظر می رسه موافق نداره ! می تونیمـ چند پست به جای گذاشتن کارای بچّه ها به حواشی بلاگ بپردازیمـ ؛ همین حرفا راجع به مخاطب و کامنت و انجمن و این طور بحثا تا یه کلیدایی از نظر بچّه ها دستمون بیاد.
    .
    .
    .
    کار سحر فکر می کنمـ جزء اوّلین و تنها نوشته هاشه .برای "شروع" می شه گفت نثر خوبی داره ولی خب ...اگه قرار به ادامه باشه ، نیاز به مطالعه و تمرین زیاده.

    سحر ، اینجایی ؟!

    پاسخحذف
  4. تحليل آنالايتيكز نرم افزارهاي
    RSS Feed
    و امثال اون رو به عنوان
    Direct View
    ميشناسه ... اگه اشتباه نكرده باشم! (نرم افزارهاي مبتني بر وب همين دسته جز ريفرينگ ويو هستن! البته اگه مبتني بر پروفايلي در سرويس نرم افزار باشن.)
    (كليد واژه هاي اين كامنت : حواشي ، كليد!)

    پاسخحذف
  5. يه حرفي رو در مورد لينکا يادمـ رفت که به نظرمـ انتخاب خوبیه ارتباط نزدیک با بلاگ نويساي دانشگاه خودمون که حتما" کمـ نيستن و همین طور پيدا کردن انجمن دانشگاه هاي ديگه .
    .
    .
    .
    جناب متولیّان جسارتا" منظورمـ از تحليل جنبه ي کيفي اون بود ؛ از اين نظر که اگه یکی خودش دنبال آدرسي باشه و تايپش کنه و بذاره تو Bookmark هاش و براش مهمـ باشه توي اون صفحه چي مي گذره وخودشو دعوت کنه واسه کامنت گذاشتن و بحث کردن و اين حرفا... (در حالي که شايد صاحب وبلاگ اصلن ازش خوشش نياد) ، تا اينکه يه لیست از انتخابای مورد علاقه ي يکي ديگه آپديت بشه و بياد تو Page ش !
    فرقش خيلي ه مگه نه ؟
    .
    .
    .
    مي شه يه روزي اين شرط تاييد کامنتا برداشته شه يعني ؟!

    پاسخحذف