۱۲ آبان ۱۳۸۸

یکی از آثار اعضا:

یک نفر گفته مرا هییییس! تو مجبوری که....

گم شوی در دل ِ این قافیه ها، جوری که ...

"ضاقت الأرض" شود حکم ِ خدا در سالی

و تو هم تکیه کنی، تکیه به آن نوری که ...

زل زده بر غزل بی کسی ِ چشمانت

که تو اندازه ی عیسای خدا دوری که ...

چادر مشکی ِ خود را بتکانی در باد

که تو محکوم، تو مجبور...، بگو زوری که ...

بوسه هم مثل هوا خیره به دنیا شده است

در و دیوار گواهند، تو مأموری که ...

دو سه روزیست که من مرده ام و می دردم

درد و هی درد، کمی درد به کافوری که ...

تنِِ عریان مرا از دهنت فاصله داد

یک نفر گفته مرا هییییس! تو مجبوری که...

سمیّه ملّاتبار

۵ نظر:

  1. بنظرم این شعر موقع خوندن تو انجمن (که به مراتب ریتم آرومی داشت) یه جور دیگه به نظر می رسید.
    قسمت "یک نفر گفته مرا هییییس! تو مجبوری که..." آخر شعر هم خیلی خوب نشسته, شاید بخاطر جایی که حالا "نه چندان خالی" شده در آخرش!

    پاسخحذف
  2. ممنونم سمیّه که زیاد دعوامـ نکردی و اجازه دادی اینجا کارتو بخونمـ.

    منهای تعارفات متداول که می دونی اهلش نیستمـ ، به نظرمـ دیگه باید زبانت از این شکنندگی دربیاد.چفت و بست کلماتت باید قوی تر از اینا باشه.

    پاسخحذف
  3. ممنون از دقت. همون یکنفر گفته مرا هیییس!!!

    پاسخحذف
  4. سلام
    :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: خبر ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

    فراخوان آثار ادبي عاشورايي "روزدهم"

    ___________ شعر
    ___________ نثر ادبي
    ___________ داستان

    مهلت ارسال آثار تا پايان آبان ماه
    برا اطلاع بيشتر همين حالا سري بزنيد به:
    www.roozedahom.ir

    "مرکز پژوهش و نشر فرهنگ عاشورا- دزفول"

    پاسخحذف
  5. نمي دونم مثل هميشه من بارونيم يا مثل هميشه تو خوب مينويسي .... پر از اشك شدم .... به دل ميشينه
    مهسا

    پاسخحذف