۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۸

ميزبان يا مهمان؟


امروز انجمن براي بار چندم شاهد مهمان هاي عزيزي در جمع خودش بود كه مولاريته فضاي ادبي انجمن رو به چالش كشيده بودند! مهمان هايي كه دوست دارم اونا رو اعضا بخونم و برام جالب بود كه به طرز هماهنگ و همرنگي ، صميمانه دست ياري در دستان انجمن قرار دادند تا قطعات پازل در كنار هم قرار بگيره و صورت مسئله اي حل بشه... اشعار و نثرهايي كه امروز خوانده شد باز هم براي بار چندم مورد تعريف و تمجيد بيكران قرار گرفت تا نويسندگان اثر با دست پر از انجمن خارج بشن . از شما چه پنهان منم هوس هندوانه كردم. ولي جدا امروز شاهد كارهاي كم نقصي بوديم كه گزينه هاي انتخابي رو براي اثري كه براي "نقد" در بلاگ قرار مي گيره سخت تر كرد. در اينجا چند نكته وجود داره كه بايد در مورد اين "اثر منتخب هفته:" سابق بگم . اول از همه اين كه عنوان كاملا اشتباه بوده و لغت منتخب نه در معناي استاندارد "نمونه و انتخاب شده" انتخاب كردم و شايد هفته هم حذف بشه و حتي اثري از آثار "اثر" هم باقي نمونه. دوم اين كه ملاك هاي انتخاب اين "يكي از آثار اعضا" دست دستان ديگري است ! آخرين نكته اي هم كه مي خوام مفصل بهش اشاره كوچكي داشته باشم در مورد نقدها و نظرهاي بعضي از اعضاست كه بازه زماني رو دست آويزي براي سكوتشون مي كردند. سكوت خوبه ولي يادمون نره : "اعضا در انجمن ادبي جمع نمي شوند تا درمورد يك موضوع خاص سكوت اختيار كنند." مخصوصا كه به طور مشخص كسايي كه سكوت مي كردند خيلي بيشتر از بعضي ... بگذريم! به هر حال نكات پاياني رو كليدواژه بار مي گم كه پستم از ايني كه هست خسته كننده تر نشه!


1- لطفا اگه نظر طولاني در حد مقاله يا پايان نامه دارين متن كاملشو كامنت بدين يا لينكشو تو كامنت هاي همون هفته بذارين.
2- لطفا لينك بلاگتون رو كامنت بدين تا ساير آثارتون هم به اشتراك گذاشته بشه.
3- لطفا كامنت بدين!!!
4- لطفا آثاري رو كه با بازه زماني جلسه هماهنگ تره در جلسات انجمن ارائه بديد.
5- لطفا موفق باشيد .


يكي از آثار اعضا :

*

*******

*

فروغ زاده انديشه هاي پاك

ديگر در اين حيات پر از اضطراب محض

اين كوچه هاي خاكي بن بست

من با تو از چه كسي گويم

اينجا كسي به فكر شكفتن نيست

اين پريده رنگ شده آيه هاي نور

كه درد پنجره ديگر عقاب مرده و كركس گرفته رنگ

اينجا لجن به جاي چمن زار

اينجا علف به جاي سپيدار

اينجا شهر افليجي به جاي ز ايام

در انتظار لحظه فرجام

هر لحظه ، هر زمان

پرواز در ذهن شهر ز خاطر گريخته

آري پرنده مردني است

اما در اين قفس تنگ بي حصار

پرواز مرده است فروغم!


آتنا داداشي ، كارشناسي كامپيوتر - ترم 4

۶ نظر:

  1. +
    در شعرتون از "كه درد پنجره ديگر عقاب مرده و كركس گرفته رنگ" به بعد تضادهاي جالبي وجود داره كه با توجه به اين كه نيمه مثبت تضادها به صفات برتر انساني اشاره داره واقعا نقطه قوت اثرتونه
    عقاب : غرور
    چمن : شادي زندگي
    و سپيدار كه عظمتي بالاتر از چمن داره!
    در مورد تركيب دو تركيب در يك تركيب "پريده رنگ شده" كاملا تكنيكي و حرفه اي به نظر مياد مخصوصا كه معنايي مجزا هم داره. طول اثر هم نشون ميده كاملا هوشمندانه براي ارائه در انجمن انتخاب شده.
    -
    "اينجا شهر افليجي به جاي ز ايام" كمي گنگ به نظر مياد و رواني ارتباط با مخاطب رو كه در تمام اثر ديده ميشه نداره (اينو قبل از اينكه پست كنم از 2 نفر ديگه هم پرسيدم.) در مورد "كه درد پنجره ديگر عقاب مرده ..." بنظرم همين مسئله وجود داره كه البته اين مورد رو موقع خوندنتون حس نكردم.
    ساير نكات هم در انجمن مرور شده (البته بنظرم همين موارد هم ذكر شده بود ولي من به درستي به خاطر ندارم.)

    پاسخحذف
  2. خدایا به داده .نداده.گرفته ات شکر...که داده ات نعمت..نداده ات حکمت..گرفته ات امتحان...!
    emm

    پاسخحذف
  3. سلام
    چه خوب که دوست خوبمون به این جا رسیدن و به این قسمت اشاره کردن تا توضیح کامل رو بدم.
    پروانه وحید منش، نویسنده، مترجم، فعال دانشجویی، دوست بسیار خوب من حساب میشه، چند سالی هست که با هم آشناییم، نویسندگی رو اون بهم یاد داد، و وبلاگش رو هم برای بعضی پست ها در اختیارم گذاشت. علاوه بر این شعر، متن هایی هم هست که در وبلاگ ایشون با تلخ کامی ِ منه. من حتی به دلیل اینکه با بالهای پروانه پرواز در ادبیات رو شروع کردم، در شعر ها هم اسم پروانه رو برای خودم انتخاب میکنم.

    اگر نیاز می بینید که توضیح بیشتر از طرف پروانه داده بشه من ایمیل کاری پروانه رو در اختیارتون میذارم که این ابهام برداشته بشه.

    چقدر خوب که میبینم این پیگیری ها هست.
    و چقدر خوب تر تا یاد بگیریم زود قضاوت نکنیم...

    پاسخحذف
  4. حالا که دارمـ نوشتاري مي بينمـ ، اين سوال برامـ پيش مياد که چرا اصلا" تو انجمن به "نيمايي" بودن کار اشاره نشد و همه به صورت يه کار کاملا" "سپيد" در موردش حرف زدن ؟

    با توجّه به وزن ، پيشنهادمـ ويرايش بعضي سطرهاست که از آهنگ ثابت کار بيرون زدن ؛
    و البتّه حرکت به سمت تصويرهاي تازه تر.

    .
    .
    .
    اين عصر که عصر ظلمت و بيداد است
    شاعر همه ي رسالتش فرياد است
    يک شاعر مرد مي شناسمـ آن همـ
    بي هيچ سخن فروغ فرخزاد است ...
    (جليل صفر بيگي)

    پاسخحذف
  5. سلام

    معذرت یکم دیر اینجا سر زدم...ولی ..بازم مثل همیشه ...ازهمون اول کلمه رو به چالش می کشیدید...

    خیلی جالبه الان که نگاهی به سایتتون انداختم دیدم چقدر دانشگاههای ایران ازاین لحاظم چقدر شبیه همند...همیشه یه عده هستند که دلشون میخواد اسموشون تو هرزمینهای باشه و ولی مثل کوزه های تو خالیند که ...
    تو کانون شعر دانشگاه ماهم همین بساط هست ولی این مهمه که همیشه کسایی هستند که علاقه دارند وهستند..

    ولی شعرهم می گید ها ...بهم نگفته بودید..؟

    یک نفرازماه

    پاسخحذف
  6. سلام

    معذرت یکم دیر اینجا سر زدم...ولی ..بازم مثل همیشه ...ازهمون اول کلمه رو به چالش می کشیدید...

    خیلی جالبه الان که نگاهی به سایتتون انداختم دیدم چقدر دانشگاههای ایران ازاین لحاظم چقدر شبیه همند...همیشه یه عده هستند که دلشون میخواد اسموشون تو هرزمینهای باشه و ولی مثل کوزه های تو خالیند که ...
    تو کانون شعر دانشگاه ماهم همین بساط هست ولی این مهمه که همیشه کسایی هستند که علاقه دارند وهستند..

    ولی شعرهم می گید ها ...بهم نگفته بودید..؟

    یک نفرازماه

    پاسخحذف